با موفقیت اولیهای که تا حدودی به دلیل همکاریاش با دکتر دره و Aftermath Entertainment به دست آورد، The Game به چهرهای تعیینکننده در رپ دهه ۲۰۰۰ تبدیل شد. موسیقی او به مجرایی برای انعکاس واقعیت تلخ زندگی خیابانی و همچنین جوهره هیپ هاپ ساحل غربی تبدیل شد. با وجود اختلاف عمومی با G-Unit و جدایی بعدیاش از Aftermath در سال ۲۰۰۶، The Game با پروژههای اولیهاش مانند Doctor's Advocate و LAX و آثار بعدیاش مانند Jesus Piece و ۱۹۹۲ به موفقیت خود ادامه داد. اکنون سال ۲۰۲۴ است و به نظر میرسد سبک The Game تکامل یافته است. او در حال حاضر به تمایل خود برای آزمایش صداها و ویژگیهای جدید افتخار میکند.
به همین دلیل است که میکستیپ جدید او، Time، چیزی متفاوت از آن چیزی است که از The Game انتظار داریم. این رپر، یک پروژه نسبتاً کوتاه، با مجموع ۱۲ قطعه و مدت زمان کمی بیش از نیم ساعت، هنوز به اندازه اوایل کار جاهطلب است. این پروژه مشترک با STB (Secure The Bag Entertainment) سرشار از اشعار تأثیرگذار است، زیرا همه هنرمندان درگیر، زمان و خلاقیت خود را عاقلانه به کار میگیرند.
رشد شخصی، موضوع اصلی آلبوم Time است، چرا که The Game سفر زندگی خود را دروننگری میکند. در طول پروژه، او درباره درسهای آموخته شده و خردی که در طول زندگیاش به دست آورده صحبت میکند. این تقریباً یادآور احساسات آهنگ موفق او در سال ۲۰۰۵ با نام "Dreams" از آلبوم The Documentary است. در آهنگ "Mind Body and Soul"، وودبوی جی درباره اهمیت مراقبت از خود و هماهنگی درونی رپ میخواند، که با آنچه انتظار دارید در آلبومی از The Game بشنوید، تفاوت قابل توجهی دارد، اما از جسارت ظاهری که بخش زیادی از دیسکوگرافی قبلی این رپر ساحل غربی را اشغال کرده است، فراتر میرود. جی با آهنگ "Soul searchin' until I find me, in the depths where the mind be" رپ میخواند.
"Rent Due (ft CHLLER)" آهنگ دیگری است که با این مضمون مطابقت دارد. این آهنگ که یادآور دیگری است، تقریباً شبیه آهنگ «زندگی من» با حضور لیل وین است. «بازی» به فشارهای زندگی و تلاش بیوقفه برای موفقیت با جریانی مستقیم و بیرحمانه میپردازد. با این حال، این آهنگ یک شاهکار انفجاری است و میتوانیم از CHLLER و جریانهای متنوع او برای این موضوع تشکر کنیم.
بازی همیشه به خاطر داستانسرایی زندهاش شناخته شده است. او به ویژه تصاویر زیادی از زندگی در خیابانهای کامپتون را به تصویر کشیده است. «من مثل یک پسر معتاد احساس میکنم» و «بند ای کرنر» نمونههای بارزی از توانایی او در روایت متفاوت داستانهای مشابه هستند. «من مثل یک پسر معتاد احساس میکنم»، یکی دیگر از همکاریهای وودبوی جی، روایتی دو نفره و کوبنده از تجارت مواد مخدر و زندگی پر زرق و برق است که یادآور «داستان وستساید»، آهنگ حماسی «بازی» در سال ۲۰۰۵ است. او با رپ میگوید: «از گوشهای به گوشه دیگر، کوچه داغ است، حتی وقتی نیستم، احساس میکنم یک پسر معتاد هستم.»
«بند ای کرنر» همکاری دیگری است، این بار با سی استونا. گروه «گیم» در رپ درباره مانورهای لازم برای زنده ماندن و پیشرفت در یک محیط سخت میگوید. «پیچها را پشت سر بگذار، از دروگر جاخالی بده، زندگی یک قمار است.» گروه «گیم» با سبک قدیمی، پیش از این نیز با آهنگ «رولت روسی» از میکستیپ «جمهوری کالیفرنیا» در سال ۲۰۱۲ این کار را انجام داده است. ظاهراً نشانههایی از همراهی «گیم» با دنیای جدید در این آهنگ دیده میشود. اما اشارهای عمیق به آهنگهای گذشته که میراث او را رقم زدهاند نیز وجود دارد.
جاهطلبی و ثمره کار در آهنگهایی مانند «جریان امپایر استیت» از «وودبوی جی» و «رویاهای پسر تله» مورد ستایش قرار گرفته است. «جریان امپایر استیت» ادای احترامی به تأثیر نیویورک بر هیپ هاپ است، با حال و هوای گوچی-مانه، و چیزی شبیه به آرزوهای خود «گیم» (که او در آهنگ «بالاتر» در سال ۲۰۰۵ درباره آن رپ میخواند) که با اشعاری کشیده بیان میشود. او با افتخار میگوید: «امپراتوریام را ساختم، آجر به آجر، حالا درخشش آن را تماشا کنید». در آلبوم «Trap Boy Dreams» که وودبوی جی نیز در آن حضور دارد، گروه The Game سفر از خیابانها تا اوج بازی را به تصویر میکشد، تقریباً مانند آلبوم «Pot of Gold» محصول ۲۰۱۱.
The Game چندین تهیهکننده از جمله BeatsByTaz، Big Duke و Cassius Clay را برای Time به خدمت گرفته است. تهیهکننده اجرایی آلبوم خود The Game است و ممکن است کمی بیش از حد از قدرت خلاقیت خود استفاده کرده باشد. برخی از آهنگها از کمبود ظرافت رنج میبرند، با ضرب آهنگهایی که قدیمی به نظر میرسند یا با جریان همخوانی ندارند. به عنوان مثال، «Kirk Cousins» شامل آهنگی است که میتوانست یک دهه پیش نوآورانه باشد، اما در سال ۲۰۲۴ بازیافتی و بیروح به نظر میرسد. به همین ترتیب، فلشبکهای مداوم به کارهای گذشته او میتواند مانند تلاشی برای تکیه بر نوستالژی به نظر برسد.
یکی دیگر از انتقادات به Time، عدم انسجام موضوعی آن است. به نظر میرسد آلبوم بدون هیچ رشته ارتباطی مشخصی، بین سبکهای مختلف میپرد. برای مثال، گذار از قطعهی درونگرایانهی «ذهن، بدن و روح» به قطعهی متظاهرانهی «فلکس» ناگهانی به نظر میرسد. بنابراین، این میتواند منجر به یک تجربهی شنیداری ناخوشایند شود.
آخرین نکتهی مورد بحث این است که «بازی» آشکارا در اولویت دوم قرار میگیرد. در حالی که همکاریها میتوانند یک پروژه را تقویت کنند، آنچه «زمان» به نظر میرسد این است که هنرمندان دیگر، یک رپر عالی را غرق میکنند. این اتکای بیش از حد، تأثیر «بازی» را تضعیف میکند.هنر و صدای او. با این حال، به نظر میرسد همه اینها فقط یک آزمایش تا حدی منحرف شده است. تنها کاری که هر طرفداری باید انجام دهد این است که به شاهکار "Control" گوش دهد تا بداند که The Game هنوز در صدر بازی رپ او قرار دارد. با این وجود، او احتمالاً باید به دنبال تسلط بر هر پروژهای باشد که در آینده به نام او مرتبط باشد. از این گذشته، او در گذشته ثابت کرده است که شجاعت و جسارت لازم برای جلب توجه را دارد.